نوشته شده توسط : reza ranjbar

بعد

درباره کتاب نامه ارمیا

مقدمه

این ۷۲ آیه یک نسخه از نامه‌ای است که ارمیا برای کسانی فرستاده که توسط نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل در سال ۵۹۷ قبل از میلاد به عنوان زندانی به بابل منتقل شده بودند. ارمیا این نامه را نوشت تا دستوراتی را که خداوند به او وحی کرده بود به آنها بدهد. این نامه یک دهه قبل از شکست نهایی یهودیان و نابودی اورشلیم ارسال شده است. نامه ارمیا یک موعظه تهییج کننده بر علیه بت پرستی و چند خدایی بر اساس ارمیا فصل ۱۰ و بخصوص آیه ۱۱ است:
«خدایانی که آسمان و زمین را نساخته‌اند از روی زمین و از زیر آسمان تلف خواهند شد».
اگرچه تمام نسخه‌های خطی این نامه به زبان یونانی است، از جمله یک نسخه که در غارقمران کشف شده است، اما احتمالا این نامه در اصل به زبان عبری یا آرامی بوده و در حدود سال ۳۰۰ قبل از میلاد به نگارش درآمده است.

خلاصه

نامه ارمیا که رساله ارمیا نیز نامیده می‌شود شامل ده هشدار به یهودیان است، که ممکن است جذب بت پرستی شوند؛ این هشدارها سبب آگاهی آنها نسبت به بت پرستی خواهد شد. این نامه در کانن روم به عنوان فصل ششم کتاب باروخ درج شده است.
اگرچه آموزه نامه ارمیا با آموزه‌های کتاب مقدس در مورد رد بت پرستی هیچ تناقضی ندارد، اما این نامه نباید به همان الزام و اقتدار مطالب عهد قدیم و عهد جدید در نظر گرفته شود. این نامه مدتها پس از مرگ ارمیا نوشته شده است و توسط یهودیان به عنوان بخشی از کتاب مقدس پذیرفته نشده است بنابراین کاملا روشن است که نمی‌توان آنرا در راستای کتاب مقدس یهودیان قرار داد. بسیاری از محققان کتاب مقدس بر این باور هستند که این نامه توسط ارمیا نوشته نشده است از این رو نویسنده این نامه کاملا شناخته شده نیست.
در عوض، متن این نامه به ما کمک می‌کند تا بهتر با دیدگاه یهودیانی آشنا شویم که تحت تأثیر و کنترل قدرت دولتهای خارج از اسرائیل زندگی می‌کردند که بت پرست بوده و سایر خدایان دیگر را می‌پرستیدند، اما در این نامه به آنها دستور داده شد که همچنان به خداوند متعال وفادار باقی بمانند.



:: بازدید از این مطلب : 882
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۲۳ به سبب عتاب من بازگشت نمایید. اینک روح خود را بر شما افاضه خواهم نمود و کلمات خود را بر شما اعلام خواهم کرد. ( امثال سلیمان فصل ۱)

بازتاب:

وقتی خداوند ما را سرزنش می‌کند، خوب است بازگشت کرده و توبه کنیم.. اگر توبه کنیم، او نیز روح خود را بر ما می‌ریزد و برکت می‌یابیم، و سخنان حکمت آمیز خود را بر ما اعلام خواهد کرد. عیسی مسیح روح‌القدس را به کسانی که دعوت او را پاسخ می‌دهند افاضه می‌نماید. این حقیقت در عهد عتیق به آن درستی که در عهد جدید آمده است، آشکار نشده است.
پس بیاییم به خداوند توکل کرده و با قلبی آکنده از توبه بسوی او بازگشت کنیم. ایمان خود را بر او قرار دهیم، آنگاه او خدای ما و ما نیز فرزن او خواهیم بود. او حیاتی تازه به ما عطا کرده و ما را فرزند خویش نامیده و لباسی از تقدس و پاکی بر تن ما خواهد کرد.



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

https://www.expressen.se/nyheter/flygplan-kraschade-i-iran-176-passagerare-doda

 



:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 



کتاب مقدّس داستان محبت خداوند نسبت به مردان و زنان، و خواست او برای فدیه ایشان از اسارت گناه و احیای ایشان در داشتن ارتباط با خودش است. این داستان با خود خداوند آغاز می‌شود. در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید (پیدایش ۱: ۱).
داستان کتاب مقدّس اولین و مهمترین داستان خداوند است. کتاب مقدّس به ما تعلیم می‌دهد که قبل از هر چیز دیگری خداوند وجود داشته است. وقتی او جهان را آفرید، او آنرا از هیچی آفرید. از اینرو او از هر آن چیزی که آفریده است جدا می‌باشد؛ او ماورای طبیعت است. خداوند و طبیعت نمی‌توانند با هم ترکیب شوند؛ پرستش هر چیزی در طبیعت یا هر اشیایی که خلق شده باشد بت پرستی محسوب می‌شود.
انسان در راس خلقت خداوند قرار دارد. بویژه اینکه خداوند مردان و زنان را بصورت خود آفرید (پیدایش ۱: ۲۷)؛ او آنها را آفرید تا به شباهت او باشند، تا با او ارتباط داشته باشند، تا آنها را دوست داشته باشد و در واکنش به این محبت، آنها نیز او را دوست داشته باشند.
خداوند همچنین مردان و زنان را مخلوقاتی آزاد و مستقل آفرید؛ این شامل این می‌شود که او آنها را با قابلیت گناه کردن و حتی طغیان بر علیه خالق خود یعنی طغیان بر علیه خود خدا آفرید. چرا خداوند باید چنین کاری می‌کرد؟ چرا او فقط انسان را طوری برنامه ریزی نکرد که همواره پاک و بی گناه باقی بماند؟


یک دلیل قابل عنوان وجود دارد. خداوند به راحتی می‌توانست مردان و زنان را به شباهت آدم آهنی و برنامه ریزی شده و بدون هر گونه استقلال و آزادی خلق کند. اما آیا او از ارتباط با یک چنین موجوداتی واقعاً لذت می‌برد؟ آیا او از پرستش و خدمت ایشان خشنود می‌شد؟ بسیار بعید به نظر می‌رسد. خداوند در سراسر کتاب مقدّس مردان و زنان را فراخوانده تا طالب او باشند و وی را با تمامی قلب خود محبت نمایند؛ فقط مخلوقات آزاد می‌توانند اینچنین عمل کنند. آفرینش یک موجود مستقل حقیقی، کار بسیار عظیم تری نسبت به آفرینش یک آدم آهنی است.
کتاب مقدّس به ما عواقب انتخاب خداوند را بازگو می‌کند: اولین مرد و زن در گناه سقوط کردند (پیدایش ۳: ۱-۶). آنها رابطه صمیمی خود را با خداوند از دست دادند و از حضور او رانده شدند. نسلهای آتی ایشان نیز از کارهای آنها پیروی کرده و بشر گناهکار گردیدند و از برکات و ارتباط با خدای قدّوس محروم شدند.


این وضعیت قلب خداوند را محزون ساخت. زیرا خداوند قدّوس و عادل است، او نمی‌تواند گناه انسان را نادیده بگیرد. از اینرو خداوند تصمیم گرفت تا گناه بشر را فدیه دهد، تا راهی را به بشر برای فرار از تاثیرات گناه و برای زندگی پارسایانه در حضور خداوند نشان دهد.
عهد قدیم و جدید بازگو کننده داستان فدیه خداوند برای انسان سقوط کرده است. او ما را فدیه داد زیرا ما را دوست داشت. او ما را همانند پدری دوست دارد که فرزندش را دوست دارد، همانند شوهری که همسرش را دوست دارد. خداوند آنقدر ما را دوست دارد که سرانجام به منظور آزاد ساختن ما از قدرت گناه و شیطان، پسر خودش را به دنیا فرستاد تا مجازات گناهان ما را بر خودش بگیرد. کسی محبت بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد (یوحنا ۱۵: ۱۳).
خداوند برای به انجام رساندن نقشه فدیه خود، خواست خود را به هیچ کسی تحمیل نکرد. در عوض، او تصمیم گرفت تا از طریق افرادی عمل کند که کامل نیستند، و طالب زندگی عادلانه هستند، و توکل خود را بر او قرار داده‌اند. خداوند نوح و خانواده او را برگزید تا یک کشتی بسازند، از اینرو که کل نژاد بشر در سیل نابود نشود. خداوند ابراهیم و نسلهای آتی او یعنی اسرائیلیها را برگزید تا قوم جدیدی را شکل دهد که مشخصه آن عدالت و پارسایی باشد. خداوند موسی را برگزید تا آنها را هدایت کند، و از طریق موسی به آنها شریعت خود را داد تا آنها را قادر به اجتناب از گناه بسازد و بدین وسیله از برکاتی بهره ببرند که او مشتاق دادن آن به ایشان بود. او عهدی با ایشان برقرار ساخت، و موافقت کرد که خدای ایشان باشد و آنها را قوم خود بسازد البته تا زمانی که از فرامین او اطاعت کنند. این ” عهد قدیم“ بود (خروج ۱۹: ۳-۸).
قوم خدا در اغلب موارد از فرامین خداوند سرپیچی می‌کردند؛ آنها حقیقتا توکل خود را بر او قرار نداده بودند؛ او به آنها وعده برکاتی عظیم داده بود فقط اگر آنها از او اطاعت کنند، اما آنها در عوض تصمیم گرفتند که به راه خودشان بروند. و بخاطر سرکشی آنها، گناه آنها، بت پرستی آنها، کل ایشان در تحت داوری خداوند قرار گرفتند. گرچه تعداد کمی از اسرائیلیها، صرفا ” بقیتی“ اندک از ایشان به خداوند توکل کردند؛ و در سراسر تاریخ اسرائیل باستان، خداوند از این بقیه اندک حفاظت و حمایت کرد.
از ابتدا تعلق خاطر خداوند بسیار بیشتر و فراتر از صرفا به اسرائیل بود؛ او ابراهیم را برگزید تا از او جمیع قبایل جهان بركت بیابند (پیدایش ۱۲: ۱-۳). خداوند صرفا از این ” بقیه“ اندک فقط بخاطر خود آنها حفاظت نکرد؛ بلکه بیشتر از آن، او برنامه ریزی کرده بود تا از طریق این ” بقیه“ اندک، عدالت و برکت را برای تمامی مردم دنیا به ارمغان بیاورد.


از طریق همین ” بقیه“ اسرائیل بود که خداوند تصمیم گرفت تا پسر خود عیسی مسیح را به دنیا بفرستد (متی ۱: ۱-۱۷). این بواسطه عیسی مسیح بود که خداوند تصمیم به برقرار ساختن یک ” عهد جدید“ گرفت تا جایگزین عهد قدیم شود. این عهد جدید در تضاد یا تناقض با عهد قدیم نبود، بلکه چیزهایی جدیدی را اضافه کرد که عهد قدیم را کهنه ساخت (عبرانیان ۸: ۱۳). این چیزی جدید، فرستادن روح‌القدس برای احیای مردم بود تا بدین وسیله ایشان را قادر به زندگی بر اساس خواست خداوند کند. آمدن روح‌القدس بواسطه مرگ و رستاخیز مسیح ممکن گردید. از طریق مرگ مسیح، گناه ایمانداران برداشته شد، و از طریق رستاخیز او، ایمانداران قدرت روح را برای اطاعت از شریعت خداوند دریافت کردند. شریعت خداوند حالا بر قلبهای ایشان ” نوشته“ شده بود (ارمیا ۳۱: ۳۳). قوم خداوند حالا بخشیده و پاک شده بودند؛ و در نتیجه، ارتباط دوستی آنها با خداوند احیا شده بود.
یک نفر شاید بپرسد: چرا خداوند اجازه می‌دهد مابین برقراری عهد قدیم با عهد جدید حدود چهارده قرن بگذرد؟ وقتی عهد قدیم به نظر رسید که ” کار“ نمی‌کند؛ پس چرا اینقدر تاخیر؟
دو دلیل عملی می‌تواند عنوان شود. اول، تاریخ دراز مدت اسرائیل بوضوح قدرت گناه را نشان می‌دهد، و مجازات مکرر خداوند نسبت به قوم سرکش خود، به تمامی نژاد بشر نشان می‌دهد که خداوند با گناه سازش و مدارا نمی‌کند.
دوم، بدون چهارده قرن تاریخ اسرائیل، توضیح این امر بسیار دشوار بود که چرا مسیح باید بمیرد و حتی اینکه چرا عهد جدید ضرورت داشته است. مسیحیان اولیه با در دست داشتن عهد قدیم با وضوح بیشتری قادر به ارائه انجیل بودند و می‌توانستند بسیار موثرتر مردم را ترغیب کنند که تنها راه فرار از غضب خداوند و کسب حیات ابدی زمانی میسر است که ایمان خود را بر مسیح قرار داده و او را به عنوان خداوند و نجات دهنده خود قبول کنند. اگر این امر در مورد کلیسای اولیه صادق بود، پس برای امروز ما نیز به همان میزان صادق است.
خواست مهم خداوند این است که تا آنجایی که ممکن است مردم بیشتری با ایمان بسوی او آمده و در ارتباط دوستی با او قرار بگیرند؛ در ابتدا این والاترین هدف او برای خلقت نوع بشر بود. او با بردباری منتظر زمان درست برای فرستادن مسیح شد، حالا افراد بسیار بیشتری بخت آمدن به ملکوت خداوند را دارند. و خداوند با استفاده از درسها و تعالیم تاریخ عهد قدیم کمک می‌کند تا این امر هر چه بیشتر امکان پذیر گردد.


ضرورت دارد که یک چیز نهایی دیگر درباره داستان کتاب مقدّس گفته شود: این داستان هنوز به پایان نرسیده است. قبل از فرا رسیدن پایان، چیزهایی باید اتفاق بیفتد: و به این بشارت ملکوت در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امت‌ها شهادتی شود؛ آنگاه انتها خواهد رسید (متی ۲۴: ۱۴). و ” آغاز پایان“ زمانی فرا خواهد رسید که مسیح دوباره به این دنیا باز گردد. نگاه هر دو عهد قدیم و جدید به جلوتر و به آن روز دوخته شده است. وقتی مسیح دوباره بیاید، افراد بسیار بیشتر دیگری به ملکوت خداوند وارد خواهند شد و این شامل مردم اسرائیل که توبه کرده‌اند نیز می‌شود. و در نزدیکی پایان دنیا، داوری نهایی بوقوع خواهد پیوست (مکاشفه ۲۰: ۱۱-۱۵)، و آنانی که ایمان خود را بر خدا و بر پسر او قرار داده‌اند طلایه دار آسمانی جدید و زمینی جدید خواهند شد (مکاشفه ۲۱: ۱-۱۴). عیسی گفت: ” به خدا ایمان آورید به من نیز ایمان آورید. در خانه پدر من منزل بسیار است... می‌روم تا برای شما مکانی حاضر کنم “ (یوحنا ۱۴: ۱-۲).


چطور مردم می‌توانند چنین وعده‌ها و چنین نبوتهایی را باور کنند؟ اول با ایمان بر خود عیسی مسیح؛ زیرا وقتی مسیح وارد زندگی شخص شود، شخص دیگر بیش از این به حقیقت کلام عیسی شک نخواهد کرد.
اما علاوه بر آن، ما می‌توانیم این نبوتها را با مطالعه داستان کتاب مقدّس باور کنیم. از قبل تعدادی از نبوتهای عهد قدیم در تاریخ به تحقق رسیده و این تحقق اغلب با دقت حیرت انگیزی نیز همراه بوده است. اگر یک چنین تعداد زیادی از نبوتها از قبل به حقیقت پیوسته است، پس ما می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که نبوتهای هنوز به تحقق نرسیده، روزی به حقیقت خواهد پیوست. بله، در واقع روز خداوند فرا خواهد رسید (یوئیل ۱: ۱۵؛ ۲: ۲۸-۳۲؛ مرقس ۱۳: ۲۶-۲۷). اما هیچ کس از روز و یا از ساعت آن اطلاعی ندارد (مرقس ۱۳: ۳۲-۳۳). در ضمن، ما باید بیدار باشیم و همچنان که به جلوتر و به آمدن روز خداوند نگاه می‌کنیم باید در هر سیرت مقدّس و دیندار باشیم (مرقس ۱۳: ۳۵-۳۷؛ دوم پطرس ۳: ۱۱-۱۴).
عیسی گفت: ” به زودی می‌آیم!“ آمین. بیا، ای خداوند عیسی (مکاشفه ۲۲: ۲۰).
اگر مسیح امروز بیاید، ما را مشغول به چه کاری خواهد دید؟



:: بازدید از این مطلب : 108
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۹ پس برای قوم خدا آرامی سَبَّت باقی می‌ماند. ۱۰ زیرا هر که داخل آرامی او شد، او نیز از اعمال خود بیارامید، چنانکه خدا از اعمال خویش. ( عبرانیان فصل ۴)

بازتاب:

ما به وسیله ایمان به عیسی مسیح، قوم خدا گردیده‌ایم.همه کسانی که به وسیله خون با ارزش مسیح نجات یافته‌اند به آرامی او داخل شده و از آن لذّت می‌برند. این آرامی هرگز پایانی ندارد. هر که به آرامی خدا داخل می‌شود از پایان پذیرفتن رنجهایش لذّت می‌برد، درست چنانچه خدا در روز هفتم لذّت برد.
ما قبل از اینکه نجات بیابیم، شاید سعی کرده باشیم تا نجاتمان را خودمان کسب کنیم. هنگامی که فهمیدیم مسیح کار را در جلجتا به اتمام رسانیده است، تلاش‌های بی ثمر خود را ترک کرده و به نجات دهنده قیام کرده اعتماد نمودیم. پس از نجات، خودمان را وقف رنج کشیدنی دوست داشتنی نمودیم برای کسی که ما را محبت نمود و خویشتن را برای ما داد.



:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 دی 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

 
روح‌القدس کیست؟
روح‌القدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از: «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روح‌القدس» که در قلب ایمانداران زندگی می‌کند. عیسی مسیح و روح‌القدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روح‌القدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روح‌القدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده‌اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).


هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روح‌القدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده می‌شوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات می‌بخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت می‌دارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روح‌القدس را می‌توان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روح‌القدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روح‌القدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن می‌گوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ می‌تواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و می‌تواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روح‌القدس کفر گویی قلمداد می‌شود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).


روح‌القدس با پدر و پسر یکی است. ما می‌توانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روح‌القدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار می‌روند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روح‌القدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روح‌القدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده می‌شود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده‌اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل می‌دهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار می‌برند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده می‌شود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمی‌تواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).



:: بازدید از این مطلب : 158
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 23 آذر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۵ زیرا اگر بر مثال موت او متحد گشتیم، هرآینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد. ( رومـیـان فصل ۶)

بازتاب:

منظور از متحد شدن با موت مسیح مُردن با مسیح می‌باشد. کلام خدا به ما اطمینان می‌دهد که اگر با مسیح مُردیم، "هر آینه در قیامت وی نیز" با وی متحدا برخواهیم خاست. بواسطه قدرت قیام مسیح از مردگان، ما از اسارت گناه آزاد گشته ایم؛ ما با خالق زمین و آسمان یکی شده و به شباهت او تغییر شکل داده ایم. گناهان ما با مسیح مصلوب شد و ما اینک فرزندان خدا خوانده می‌شویم.
بسیاری می‌خواهند که مطابق دستورات و راهنمایی‌های مسیح زندگی جدیدی را شروع کنند. ولی این دسته از مُردم هیچ تمایلی نسبت به مُردن با مسیح ندارند! ممکن است خیلی بگوییم که "بلی من مسیحی هستم". ولی سوال اصلی اینست که آیا ما می‌توانیم بگوییم: "من با مسیح مُرده‌ام"؟ زیرا اگر با وی در موتش شریک نگردیده باشیم، هرگز نخواهیم توانست در قیامت او و زندگی جدید روحانی در مسیح شریک گردیم. و اگر حیات را از وی نیافته‌ایم چگونه خواهیم توانست خود را مسیحی قلمداد کنیم؟



:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 آذر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar
گذری بر جشنها و اعیاد سالیانه مسیحیان

مسیحیان دارای جشنها، و اعیاد بسیاری در طی سال هستند. برخی از آنها مانند روز کریسمس هر سال در یک تاریخ مشخص رخ می‌دهند؛ در صورتی که برخی از آنها در محدوده‌ای از تاریخ در نوسان هستند. یکی از اعیاد اصلی مسیحیان که داری تاریخ متغیر است عید پاک یا عید قیام است و از آن جهت که تاریخ بسیاری از اعیاد در ارتباط با عید قیام قرار دارد از اینرو تاریخ آنها نیز متغیر می‌باشد. هر یک از این اعیاد دارای تاریخچه و همراه با مراسم خاصی هستند که سعی شده است تا در حد لازم به آن پرداخته شود.
لازم به ذکر است که این اعیاد بر دو بخش تقسیم می‌شوند، یک بخش از آن اعیاد جهانی و عمومی هستند که معمولا توسط ایمانداران سراسر دنیا برگزار می‌شود، و بخش دیگر اعیاد و جشنهایی هستند که توسط یک یا چند منطقه، و یا یک یا چند کشور خاص برگزار می‌شوند. سعی ما بر این است که بتوانیم پاسخگوی هر دو بخش باشیم.
در انتها باید به یاد داشته باشیم که تنها ایمان به عیسای مسیح است که سبب نجات انسان می‌شود؛ این مراسم صرفا برای این است که کار عظیم خداوند برای نجات انسانها را بوسیله کار عیسای مسیح بر روی صلیب به یاد بیاوریم و هیچ یک از این مراسم سبب نجات ما نخواهند شد.

ایام تجلی Season of Advent

سال مسیحی معمولا با یک سری از تدارکات برای کریسمس آغاز می‌شود، و البته این زمانی برای نگاه به بازگشت دوباره مسیح نیز هست. ایام تجلی چهار هفته قبل از کریسمس آغاز می‌شود. بنابراین شامل چهار یکشنبه قبل از کریسمس می‌شود. شروع این ایام مابین ۲۷ نوامبر و ۳ دسامبر و همگام با مابین ۶ و ۱۲ آذر ماه متغیر است.
واژه "Advent" به معنی "آمدن" و "وارد شدن" است و در این ایام، اشاره به جشن تولد مسیح در کریسمس دارد. در این ایام یک برنامه خاص دیگر نیز برای بچه‌ها به نام «نور مسیح» "Christingle" وجود دارد که در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
ایام تجلی در بسیاری از کلیساها زمانی برای تعمق و آماده سازی جهت برپا داشتن جشن ولادت مسیح در کریسمس است. واژه لاتین نام این ایام از یک کلمه یونانی به نام "parousia" ترجمه شده که معمولا اشاره به بازگشت دوباره مسیح دارد. این ایام فرصتی است تا با مسیحیان دوران قدیم که مشتاقانه در انتظار آمدن دوباره مسیح بودند با همان اشتیاق همگام شویم.
قطعا این ایام صرفا چیزی ورای جشن و در انتظار کریسمس بودن است. ما در پرتو این ایام می‌توانیم به معجزه کریسمس واقف شده و شکرگزار باشیم. فقط در پرتو نور کریسمس است که زندگی مسیحیان مفهوم پیدا می‌کند. این زمانی مابین وعده آمدن اولیه مسیح و وعده بازگشت دوباره اوست.
کلیساها معمولا برای تزئین کلیسا از پارچه‌ها و نوارهایی به رنگ بنفش و یا آبی تیره استفاده می‌کنند. رنگ بنفش نمادی از رنگ سلطنتی و اقتدار مسیح است و آبی نیز نمادی از امید محسوب می‌شود. یکی دیگر از مراسم این ایام روشن کردن چهار شمع بر روی یک تاج گل است. رنگ هر شمع دارای نماد خاص خود است.

  • اولین شمع که به رنگ بنفش است، و نمادی از نبوت یا امید محسوب می‌شود و برای اولین یکشنبه ایام ظهور در نظر گرفته شده است.
  • دومین شمع نیز به رنگ بنفش و نمادی از بیت لحم، محبت و آماده شدن برای آمدن مسیح است که برای دومین یکشنبه این ایام منظور شده است.
  • سومین شمع معمولا به رنگ صورتی و نمادی از شبانان و شادی برای تولد مسیح است که در سومین یکشنبه این ایام روشن می‌شود.
  • چهارمین شمع نیز به رنگ بنفش و نمادی از فرشتگان، و صلح و آرامش بر زمین است که در آخرین یکشنبه این ایام روشن می‌شود. و بر اساس اعلام تولد نجات دهنده توسط فرشتگان است.

معمولا افراد شمع پنجمی هم به رنگ سفید و در وسط چهار شمع دیگر روشن می‌کنند که نمادی از کریسمس و عیسای مسیح است.

نور مسیح Christingle

"نور مسیح" یک مراسم نمادین است که توسط بسیاری از فرقه‌های مسیحی برگزار می‌شود؛ این مراسم به مناسبت عیسی مسیح "نور جهان" و در ایام انابت و کریسمس جشن گرفته می‌شود. این رویداد توسط هزاران کلیسا و مدرسه جشن گرفته شده و هدف آن جمع آوری اعانات و پول جهت حمایت از نوجوانان است.
این مراسم شامل پرتقالی است که روبان قرمزی در وسط آن بسته شده و چندین آبنبات و میوه خشک شده که در یک چوب چوبی قرار داده شده و یک شمع است که در پرتقال فرو رفته است. که مفهوم هر یک از این عناصر بطور نمادین به شرح زیر است. البته هر یک از این نمادها بدین خاطر است تا کودکان بتوانند درک بهتری از اهمیت مسیح و انجیل و ارتباط آنها در زمان کریسمس داشته باشند.

  • پرتقال نمادی از این دنیاست.
  • روبان یا نوار قرمز رنگ نمادی از محبت و خون مسیح است.
  • آبنباتها و میوه‌های خشک شده نمادی از آفرینش نیکو خداوند است.
  • نور شمع نیز نمادی از نور مسیح در جهان است.

بخشی از جنبه‌های این مراسم شامل دعا، سرود خواندن، و جمع آوری هدایا و کمکهای مردمی می‌باشد؛ از این جهت که این جشن صرفا بر اساس کودکان شکل گرفته است، از اینرو یکی از رویدادهایی است که کوکان نیز بخش مهمی از آن هستند و سبب شادمانی بزرگسالان در هر سن و سالی می‌شوند، حتی کسانی که بطور مرتب به کلیسا نمی‌روند از این جشن لذت می‌برند.
تاریخچه شروع این جشن به سال ۱۷۴۷ می‌رسد که در شهر مرن بورن آلمان و توسط اسقف جاناتان واتویل بنیاد گذاشته شد، او می‌خواست به طریقی ساده شادی را نشان دهد که از طریق مسیح وارد زندگی افراد می‌شود. او وقتی شمعهای روشن را به دست کودکان داد، این چنین دعا کرد: "خداوند عیسی، شعله‌ای در قلب این کودکان روشن کن تا به دوستان تو تبدیل شوند".

روز کریسمس Christmas Day

روز ولادت عیسای مسیح از مریم باکره است که توسط مسیحیان سراسر جهان جشن گرفته می‌شود.

ایام کریسمس Christmastide

ایام کریسمس پس از ایام ظهور در ۲۵ دسامبر که معمولا مصادف با چهارم یا پنجم دی ماه است آغاز شده و بطور سنتی به مدت دوازده روز و تا پنجم ژانویه مصادف با ۱۶ دی ماه بطول می‌کشد و زمانی برای جشن ولادت مسیح است.
برای آگاهی بیشتر از ایام کریسمس می‌توانید به گزینه آیینها در عهد جدید مراجعه کنید.

ایام ظهور Epiphany

ایام ظهور، ولادت و یا نمایان شدن، به زمانی اطلاق می‌شود که عیسای مسیح پسر خدا به صورت یک نوزاد پا به عرصه این جهان گذاشت؛ این ایام معمولا پس از ایام کریسمس و از تاریخ ششم ژانویه همزمان با هفدهم دی ماه آغاز و جشن گرفته می‌شود. این رویداد بر اساس زمانی است که سه نفر از ستاره شناسان بر اساس روایت کتاب مقدس به دیدار عیسای مسیح در هنگام نوزادی آمدند. از همین جهت برخی از فرهنگهای اسپانیایی و لاتین و همچنین برخی از مکانها در کشورهای اروپایی این روز را به نام "روز سه پادشاه" نیز می‌شناسند.
از آن جهت که بین تقویم آداب و رسوم کلیسایی در کلیسای ارتدکس شرق و در کلیسای کاتولیک غرب تفاوت وجود داشت، ایام کریسمس و ایام ظهور در زمانهای متفاوتی جشن گرفته می‌شد اما امروزه بر اساس تقویم کلیساهای غربی، همه این ایام را بطور همزمان برگزار می‌کنند.
اما کلیساهای ارتدکس یونانی و روسی و صربستان، هنوز از تقویم قدیم پیروی کرده و این روز را در نوزدهم ژانویه مصادف با سی دی ماه برگزار می‌کنند.
ایام ظهور معمولا اوج ایام تجلی و دوازده روز کریسمس است، که در واقع در آخرین روز کریسمس واقع شده است. معمولا این روز همراه با جشن است و کیک خاصی بنام کیک پادشاه نیز تدارک دیده می‌شود.
در واقع واژه "Epiphany" به مفهوم "شناخته شده" و "آشکار شده" است که بر طبق دیدگاه کلیساهای غربی پس از ملاقات سه ستاره شناس مجوسی با عیسای مسیح در هنگام نوزادی، سبب شد تا عیسای مسیح همانا خداوند و پادشاه به این دنیا معرفی شود. رنگ طلایی و سفید نیز از رنگهای نمادین این روز هستند؛ و معمولا سه تاج یا سه هدیه، و یا یک ستاره پنج پر، یا تصویری از تاج و ستاره نیز از نمادهای این مراسم هستند.

ایام انابت Lent

انابت ایامی برای روزه گرفتن به مدت ۴۰ روز قبل از عید پاک یا روز قیام است، البته لازم به یاد آوری است که ایام انابت ۴۶ روز قبل از روز قیام شروع می شود ولی از آنجا که دارای شش یکشنبه است و در روز یکشنبه معمولا روزه گرفته نمی شود، لذا ایام روز به مدت چهل روز خواهد بود؛ این ایام با "چهارشنبه خاکستر" شروع و به مدت چهل و شش روز ادامه پیدا می‌کند. این ایام زمانی برای نگرش به امور روحانی شخصی و تجدید رابطه با خداوند است. این ایام دورانی برای روزه و دعا و بازگشت از گناهان و بخشش است.
تاریخ برگزاری آن بستگی به تاریخ عید پاک داشته و مابین ۱۲ فوریه تا ۱۵ مارس و همزمان با ۲۴ بهمن تا ۲۳ اسفند قرار می‌گیرد. این ایام شامل مراسم متنوعی است که به هر یک از آنها پرداخته خواهد شد.
این چهل روز بر اساس چهل روزی است که عیسای مسیح قبل از شروع خدمتش به روزه پرداخت. قابل ذکر است که عدد چهل بارها در کتاب مقدس برای آماده سازی افراد استفاده شده است که این ایام بازتابی از آنها نیز می‌تواند باشد.

  • موسی چهل روز را در کوه سینا با خدا گذراند (خروج ۲۴: ۱۸).
  • ایلیا چهل روز و شب را تا رسیدن به کوه حوریب سپری کرد (اول پادشاهان ۱۹: ۸).
  • خداوند چهل روز و چهل شب به بارش باران در دوران طوفان نوح ادامه داد (پیدایش ۷: ۴).
  • عبرانیان در هنگام عزیمت به سرزمین موعود، برای مدت چهل سال در بیابان بودند (اعداد ۱۴: ۳۳).
  • یونس قبل از انجام داوری خدا بر مردم نینوا، به آنها چهل روز برای توبه و بازگشت از گناهان فرصت داد (یونس ۳: ۴).

کلیساها در نقاط مختلف دنیا دارای سنتهای متفاوتی در این ایام هستند. بعضی‌ها از خوردن گوشت به هر شکلی پرهیز می‌کنند؛ برخی فقط گوشت ماهی و لبنیات نمی‌خورند؛ برخی نیز از خوردن غذاهای مورد علاقه خود امتناع می‌کنند. افراد سعی می‌کنند در طی این ایام عادتهای بد خود را چه شخصی و چه عمومی به کنار بگذراند. باشد که این ایام سببی شود که اخلاق ناپسند خود را برای همیشه ترک کنیم.

چهارشنبه خاکستر Ash Wednesday

اولین روز شروع ایام انابت به نام چهارشنبه خاکستر شناخته می‌شود؛ بطور رسمی نام این روز "روز خاکستر" است اما از آن جهت که ایام انابت همواره با روز چهارشنبه آغاز می‌شود بنام "چهارشنبه خاکستر" معروف شده است. قبلا این روز صرفا توسط کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد. اما امروز تقریبا اکثر مسیحیان به برگزاری این روز اقدام می‌کنند، زیرا همه ایمانداران نیاز به توبه دارند.
قابل ذکر است که چنین روزی یا برگزاری چنین روزی هرگز در کتاب مقدس درج نشده است. در واقع برای اولین بار کلیسای کاتولیک روم توسط شورای نیقیه در سال ۳۲۵ بعد از میلاد تصمیم به برقراری ایام انابت گرفت تا فرصتی برای مردم جهت شناخت بیشتر از مسیح و زمانی برای توبه و بازگشت بسوی خدا باشد. اما در سال ۶۰۱ پس از میلاد پاپ گریگوری مراسم چهارشنبه خاکستر را بنیاد نهاد؛ پاپ گریگوری همچنین نقش صلیب با خاکستر بر پیشانی را به عنوان نمادی از توبه برقرار ساخت.
خاکستر این روز معمولا از سوزاندان برگهای نخلی تهیه می‌شود که از سال گذشته از روز نخل بجا مانده و تقدیس شده است.
نقش صلیب با خاکستر به نشانه توبه و فروتن ساختن است و اینکه بیاد آوریم که از خاک بوجود آمده و به خاک باز خواهیم گشت. همچنین به یاد داشته باشیم که خداوند نسبت به قلبهای توبه کننده رئوف و پر از رحمت است. هر چند که کتاب مقدس در مورد چهارشنبه خاکستر چیزی نگفته است، اما در کتاب مقدس و در عهد قدیم، خاکستر همواره نمادی از توبه و فروتنی بوده است (دوم سموئیل ۱۳: ۱۹؛ استر ۴: ۱؛ ایوب ۲: ۸؛ دانیال ۹: ۳).
چهارشنبه خاکستر فقط متعلق به کاتولیک‌ها یا ارتودکس‌ها یا کلیساهای سنتی نیست، بلکه متعلق به تمامی مسیحیان ایمانداری است که نیاز به توبه را در خود می‌بینند و می‌خواهند در ایمان خود زندگی کنند. البته اقدام به توبه کار بسیار خوبی است اما باید به یاد داشته باشیم که ایمانداران باید هر روز از گناهان خود توبه کنند و نه فقط آنرا موکول به ایام انابت و یا روز چهارشنبه خاکستر کنند.

هفته مقدس Holy Week

هفته مقدس ششمین و آخرین هفته از ایام انابت است که در واقع هفته قبل از عید پاک می‌باشد و زمانی است تا ایمانداران آخرین هفته از زندگی مسیح را بر روی زمین به یاد بیاورند. کلیساها در این هفته معمولا به زندگی مسیح و رویدادهای این هفته در دوران مسیح می‌پردازند؛ خوب است که ما در این هفته بر روی درد و رنج، تحقیر، و مرگ مسیح برای نجات ما نیز تمرکز کنیم که این هم بخشی از هفته مقدس است.
برخی از کلیساها بطور سنتی هر روز دارای برنامه خاصی در کلیسا هستند؛ اما معمولا یکشنبه نخل و پنج شنبه میثاق و جمعه نیک از روزهایی هستند که مورد توجه اغلب کلیساها هستند. هر روز از ایام این هفته دارای نام خاص خود و سنتهای خاصی است. ما سعی می‌کنیم تا در حد امکان به شرح هر یک از این روزها بپردازیم.

یکشنبه نخل Palm Sunday

یکشنبه نخل که به آن یکشنبه "شور و شوق" نیز گفته می‌شود، اولین روز از هفته مقدس است. این یکشنبه مصادف است با ورود پیروزمندانه مسیح به اورشلیم که که توسط انبوه جمعیت به عنوان مسیح پادشاه با برگهای نخل مورد استقبال قرار می‌گیرد. این رویداد در هر چهار انجیل نیز ثبت شده است، هرچند که این جمعیت در پنج روز آینده برای مصلوب کردن مسیح فریاد خواهند کشید.
بطور سنتی پرستندگان در کلیسا سرودهای جشن خوانده و برگهایی از نخل را در دست گرفته و تکان می‌دهند. در بسیاری از کلیساها، کودکان بخشی جدایی ناپذیر از این برنامه هستند از آنجایی که آنها از اجتماعات و انجام حرکات خاص به عنوان بخشی از پرستش لذت می‌برند. این فرصت خوبی است تا آنها نیز در زندگی پرستشی به عنوان نمادی از ایمان شریک شوند. به هر حال اغلب کلیساها به وسایل مختلف برنامه‌های خاصی را برای کودکان در نظر می‌گیرند. کلیساها در این یکشنبه بر ورود پیروزمندانه مسیح به اورشلیم تمرکز می‌کنند.

دوشنبه انجیر Fig Monday

دومین روز از هفته مقدس به عنوان دوشنبه مقدس شناخته می‌شود اما به آن دوشنبه انجیر نیز گفته می‌شود؛ این روزی است که مسیح درخت انجیر را مورد خطاب قرار داد و این درخت دیگر هرگز ثمری به بار نیاورد. و این نمادی است که خدا این جهان را جهت ثمر دادن آفرید ولی این جهان در این امر موفق نبود؛ از این جهت بطور سنتی برخی از مسیحیان در این روز انجیر خشک می‌خورند تا آن روز و کار مسیح را و نتیجه آن برای ایمانداران را بیاد بیاورند. در این روز همچنین مسیح وارد معبد شد و آنرا از دلالان و صرافان پاکسازی کرد.

سه شنبه مقدس Holy Tuesday

در این روز عیسای مسیح فریسیان را که از رهبران مذهبی بودند مورد مواخذه قرار داد.

چهارشنبه جاسوس Spy Wednesday

در این روز یهودا اسخریوطی با کاهنان یهودی برای تسلیم نمودن عیسی وارد مذاکره شد و نقشه خیانت به مسیح را طراحی کرد.

ایام تیره Tenebrae

لغت "Tenebrae" یک واژه لاتینی و به معنای "ایام تیره و تاریک" است. این ایام به آخرین سه روز هفته مقدس یعنی پنج شنبه میثاق ، جمعه نیک، و شنبه مقدس اطلاق می‌شود. این ایام در برگیرنده حوادث غم انگیزی است که در زندگی عیسی مسیح از ورود پربرکت به سوی اورشلیم در یکشنبه نخل تا دفن عیسی مسیح پس از مصلوب شدن در جمعه نیک رخ داده بود.

پنج شنبه میثاق Maundy Thursday

این روز با چندین نام متفاوت است که همه در ارتباط با وقایع این روز در دوران مسیح هستند؛ پنج شنبه میثاق، پنج شنبه انعام، پنج شنبه فرمان، و پنج شنبه رنج و عذاب، همگی از نامهایی هستند که با این روز پیوستگی دارند. اما در کشور ما بیشتر با نام پنج شنبه فرمان یا میثاق شناخته می‌شود، زیرا در این روز عیسای مسیح فرمان جدیدی به شاگردان خود و همچنین به ما داد: «۳۴ به شما حکمی تازه می‌دهم که یکدیگر را محبت نمایید، چنانکه من شما را محبت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبت نمایید. ۳۵ به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید اگر محبت یکدیگر را داشته باشید» (یوحنا ۱۳: ۳۴-۳۵). این روز بر اساس سنتهای کلیسای با چندین مراسم خاص نیز همراه است.
در این روز عیسای مسیح به شاگردانش فرمان داد تا شام عید پسح را تدارک ببینند که در واقع این آخرین شام عیسای مسیح بود. در این روز ایمانداران اقدام به اجرای مراسم عشای ربانی می‌کنند تا عهد جدید خداوند را که با خون عیسای مسیح بسته شد به یاد بیاورند و با و او و با سایر ایمانداران در اتحاد و یگانگی قرار بگیرند. در این روز بطور سنتی نیز ایمانداران اقدام به شستن پای یکدیگر می‌کنند چنانچه که مسیح پای شاگردان خود را شست. کلیساهای کاتولیک روم نیز معمولا در چنین روزی اقدام به تقدیس ایمانداران با روغن مقدس می‌کنند.

جمعه نیک Good Friday

جمعه هفته مقدس بطور سنتی جمعه نیک یا جمعه مقدس نامیده می‌شود. این روزی برای به یاد آوردن مصلوب شدن و مرگ مسیح بخاطر گناهان ماست. روز به یاد آوردن کار عظیم خداوند برای انسان گناهکار. در این روز کلیساها بر دستگیری، محاکمه، مصلوب شدن، رنج، و دفن شدن مسیح تمرکز می‌کنند و از زاویه‌های مختلف به این وقایع می‌پردازند. جشن شکرگزاری و پرستش از مراسم معمول این روز هستند که در مرکز توجه کلیساها قرار دارند و جلسات کلیسایی در این روز معمولا در هنگام بعد از ظهر برگزار می‌شوند.

شنبه سیاه Black Saturday

شنبه سیاه هفتمین روز از هفته مقدس است روزی که عیسای مسیح در مقبره بود. سه تا از اناجیل حکایت می‌کنند که روز سبت یهودیان بود که نمایانگر هفتمین روز و روز استراحت است. معمولا برخی از کلیسا در این روز مراسم کلیسایی برگزار می‌کنند، در این روز مراسم عشای ربانی گرفته نمی‌شود.
به طور سنتی این روزی برای تعمق و سکوت در تامل نمودن به دنیایی تاریک و بدون امید و بدون آینده است که از فیض خدا دور مانده است. همچنین این روز زمانی برای بیاد آوردن و ادای احترام به ایماندارانی است که جان خود را برای ایمان به مسیح از دست داده‌اند.
برخی از ایمانداران پس از غروب آفتاب و در شب عید پاک با هم تا صبح بیدار مانده و به دعا و نیایش می‌پردازند. شنبه مقدس به طور سنتی بازتابی از انتظار، و زمانی برای گریه و ماتم شبانه است در حالی که صبح شادی در راه است؛ «اشکهای شبانه، صبح شادی در پی خواهد داشت» (مزامیر ۳۰: ۵).

عید پاک Easter

عید پاک یا قیام، روز رستاخیز عیسی مسیح از مردگان و یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان پس از کریسمس است. روز یکشنبه برای اولین بار از سوی شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی رسماً به عنوان روز قیام مسیح معرفی شد و بدین ترتیب مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه یا "شبات" کردند که مطابق شریعت یهود، روز استراحت مذهبی یهودیان بود. بدینسان روز فصح از عید قیام مسیح مجزا گردید.
بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از برآمدن ماه کامل (بدر) پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که می‌تواند میان سوم فروردین تا آخر فروردین (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد.
برای آگاهی بیشتر در مورد عید پاک، می‌توانید به گزینه آیینها در عهد جدید مراجعه کنید.

روز صعود Ascension Day

در این روز عیسای مسیح به آسمان صعود کرد و خدمت زمینی او به پایان رسید. این رویداد چهل روز پس از عید پاک و برخاستن مسیح از مردگان جشن گرفته می‌شود.
عیسای مسیح در طی این چهل روز بارها به شاگردان خود ظاهر شده و با آنها صحبت کرده و همسفره شد. و سپس در روز چهلم و در جلوی چشم آنها به آسمان ربوده شد.
این مراسم در قرن چهارم میلادی و توسط آگوستین بنیاد گذاشته شده و بطور رسمی برگزار گردید؛ و همواره این مراسم بطور سنتی در روز پنج شنبه جشن گرفته می‌شود، البته برخی از کلیساها این مراسم و این جشن را در روز یکشنبه برگزار می‌کنند. در این روز معمولا بر بازگشت دوباره مسیح تمرکز می‌شود.

روز پنطیکاست Pentecost Day

مراسم روز پنطیکاست در روز یکشنبه و پنجاه روز پس از عید قیام و ده روز پس از صعود عیسی به آسمان برگزار می‌شود. برای مسیحیان روز پنطیکاست از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا در اولین عید پنطیکاست پس از مرگ و قیام عیسی، روح‌القدس با قدرت عظیم بر شاگردان او نازل شد. در آن زمان، شاگردان از روح‌القدس پر شدند و تعمید روح‌القدس را یافتند. این جشن بر اساس هدیه روح‌القدس به ایمانداران است و همچنین این روز در واقع روز تولد کلیسا در جهان است.
این روز در کشور انگلیس و ایرلند بنام روز ‘Whitsun’ شناخته می‌شود.

یکشنبه تثلیث Trinity Sunday

یکشنبه تثلیث دقیقا یکشنبه پس از پنطیکاست است؛ در این روز کلیساها به بررسی طبیعت خداوند که شامل پدر، پسر، و روح‌القدس است می‌پردازند که نسبت به رویداهای تاریخی از اهمیت ویزه و خاصی برخوردار است. این روز بطور رسمی "آیین تثلیث مقدس" نامیده می‌شود. این یکی از معدود جشنهایی است که بیشتر به تعلیم و اصول مسیحی پرداخته می‌شود تا به وقایع تاریخی در دوران مسیحیت. این جشن یک روزه جهت بیاد آوردن اتحاد و یگانگی در شخصیتهای تثلیث است. کلیساهای شرق معمولا در این روز مراسم خاصی ندارند و اعلام می‌گویند تثلیث نه تنها سالی یک بار بلکه هر یکشنبه با ید مورد احترام و بازگویی قرار گیرد. البته کلیساهای غرب نیز معمولا در طی سال به مبحث تثلیث نیز می‌پردازند، اما این روز خاص را نیز برای پرداختن بیشتر به این مبحث در نظر گرفته اند.

روز نوید Annunciation

این جشن که بنام جشن "بشارت" نیز شناخته می‌شود مربوط به زمانی است که جبرئیل فرشته خداوند به ملاقات مریم رفت و به او خبر خوش مادر مسیح شدن را اطلاع داد، این جشن هر ساله در روز ۲۵ مارس مقارن با ۵ فروردین برگزار می‌شود. این واقعه در انجیل لوقا ۱: ۲۶-۳۸ ثبت شده است. قابل ذکر است که این جشن از قرن پنجم میلادی برقرار شده و شامل دو پیام ویژه است.
۱ - اقدام خدا برای وارد شدن به دنیای انسانها به منظور نجات بشریت.
۲ - موافقت آزادانه مریم باکره برای مادر مسیح شدن.



:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

وعده روزانه

۷ و تمام اندیشه خود را به وی واگذارید زیرا که او برای شما فکر می‌کند. ( اول پطرس فصل ۵)

بازتاب:

مسیحیان این امتیاز را دارند که همه تشویش‌های خود را با اطمینان تمام به خداوندی بسپارند که برای ایشان فکر می‌کند. نجات دهنده ما با افکار عاری از اشتباه و از روی محبت خود بر همه تشویش‌های ما تسلط دارد. نگرانی ضروری نیست. نیازی برای حمل بارهایمان وجود ندارد چون او می‌خواهد و قادر است که آنها را برای ما حمل کند. نگرانی بی فایده است؛ تا به حال نگرانی هیچ مشکلی را حل نکرده است. می‌توان گفت نگرانی به نوعی گناه است چون حکمت خدا را انکار می‌کند و می‌گوید او نمی‌داند چه می‌کند؛ همچنین محبت خدا را انکار می‌کند، نگرانی می‌گوید او به فکر ما نیست. و قدرت خدا را انکار می‌کند، نگرانی می‌گوید او قادر نیست که مرا از هر چیزی که باعث نگرانیم شده است برهاند. بیاییم در تمامی این موارد کمی تامل کنیم.

ترجمه قدیم

۱ و دیدم بر دست راست تخت نشین، کتابی را که مکتوب است از درون و بیرون، و مختوم به هفت مهر.

ترجمه تفسیری

۱ پس از آن، در دست راست آن کسی که بر تخت نشسته بود، طوماری دیدم که بر هر دو طرف آن نوشته شده بود و با هفت مُهر، آن را مُهر و موم کرده بودند.

ترجمه قدیم

۲ و فرشته‌ای قوی را دیدم که به آواز بلند ندا می‌کند که «کیست مستحق اینکه کتاب را بگشاید و مهرهایش را بردارد؟»

ترجمه تفسیری

۲ آنگاه فرشته نیرومندی را دیدم که با صدای بلند می‌پرسید: «چه کسی لیاقت دارد که این مُهرها را بگشاید و طومار را بخواند؟»

ترجمه قدیم

۳ و هیچ کس در آسمان و در زمین و در زیر زمین نتوانست آن کتاب را باز کند یا بر آن نظر کند.

ترجمه تفسیری

۳ اما کسی در آسمان و زمین و در میان مردگان پیدا نشد که قادر باشد طومار را باز کند و بخواند.

ترجمه قدیم

۴ و من بشدت می‌گریستم زیرا هیچ کس که شایسته گشودن کتاب یا خواندن آن یا نظر کردن بر آن باشد، یافت نشد.

ترجمه تفسیری

۴ من از روی ناامیدی، بشدت می‌گریستم، زیرا هیچکس پیدا نشد که لیاقت گشودن و خواندن طومار را داشته باشد.

ترجمه قدیم

۵ و یکی از آن پیران به من می‌گوید: «گریان مباش! اینک آن شیری که از سبط یهودا و ریشه داود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مهرش را بگشاید.»

ترجمه تفسیری

۵ اما یکی از آن بیست و چهار رهبر به من گفت: «گریه نکن. ببین، شیر قبیله یهودا که از نسل داود است، پیروز شده است! او لیاقت دارد طومار و هفت مُهر آن را بگشاید.»

ترجمه قدیم

۶ و دیدم در میان تخت و چهار حیوان و در وسط پیران، بره‌ای چون ذبح شده ایستاده است و هفت شاخ و هفت چشم دارد که هفت روح خدایند که به تمامی جهان فرستاده می‌شوند.

ترجمه تفسیری

۶ نگاه کردم؛ اما به جای شیر، یک «بره» دیدم که در مقابل تخت و موجودات زنده، و در میان بیست و چهار رهبر ایستاده است. بر روی بدن او، زخمهایی به چشم می‌خورد که زمانی باعث مرگش شده بود. او هفت شاخ و هفت چشم داشت که همان روح هفتگانه خداست که به تمام نقاط جهان فرستاده می‌شود.

ترجمه قدیم

۷ پس آمد و کتاب را از دست راست تخت نشین گرفته است.

ترجمه تفسیری

۷ آنگاه بره نزدیک آمد و طومار را از دست راست آنکه بر تخت نشسته بود، گرفت.

ترجمه قدیم

۸ و چون کتاب را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور بره افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه‌‌‌های زرین پر از بُخور دارند که دعاهای مقدسین است.

ترجمه تفسیری

۸ وقتی طومار را گرفت، آن بیست و چهار رهبر در برابر او سجده کردند. هر یک از آنان یک چنگ و کاسه‌های طلایی پر از بخور داشتند که دعاهای ایمانداران است.



:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : reza ranjbar

نمونه‌ها و پیش بینی وقایع 



آیات اصلی 

اعداد ۲۱: ۹ پس موسی مار برنجینی ساخته، بر سر نیزه‌ای بلند كرد، و چنین شد كه اگر مار كسی را گزیده بود، به مجرد نگاه كردن بر آن مار برنجین، زنده می‌شد. 
زکریا ۳: ۸ پس ای یهُوشَعْ رئیس كَهَنه بشنو تو و رفقایت كه به حضور تو می‌نشینند، زیرا كه ایشان مردان علامت هستند. (بشنوید) زیرا كه اینک من بنده خود شاخه را خواهم آورد. 
لوقا ۲۴: ۴۴ همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد. 
یوحنا ۳: ۱۴-۱۵ و همچنان که موسی مار را در بیابان بلند نمود، همچنین پسر انسان نیز باید بلند کرده شود، تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد. 
رومیان ۵: ۱۴ ... آدم که نمونه آن آینده است. 
اول قرنتیان ۵: ۷ ... زیرا که فصح ما مسیح در راه ما ذبح شده است. 
اول قرنتیان ۱۰: ۲-۴ و همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا؛ و همه همان خوراک روحانی را خوردند و همه همان شرب روحانی را نوشیدند، زیرا که می‌آشامیدند از صخره روحانی که از عقب ایشان می‌آمد و آن صخره مسیح بود. 
اول قرنتیان ۱۵: ۴۵-۴۷ و همچنین نیز مکتوب است که انسان اول یعنی آدم نفس زنده گشت، اما آدم آخر روح حیات بخش شد... انسان اول از زمین است خاکی؛ انسان دوم خداوند است از آسمان. 
کولسیان ۲: ۱۶-۱۷ پس کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره عید و هلال و سَبَّت بر شما حکم نکند، زیرا که اینها سایه چیزهای آینده است، لیکن بدن از آن مسیح است. 
عبرانیان ۸: ۵ و ایشان شبیه و سایه چیزهای آسمانی را خدمت می‌کنند،... ” آگاه باش که همه چیز را به آن نمونه‌ای که در کوه به تو نشان داده شد بسازی“. 
عبرانیان ۹: ۲۴ زیرا مسیح به قدس ساخته شده به دست داخل نشد که مثال (نمونه) مکان حقیقی است؛ بلکه به خود آسمان تا آنکه الان در حضور خدا بجهت ما ظاهر شود. 
اول پطرس ۳: ۲۰-۲۱ .. وقتی که کشتی بنا می‌شد، که در آن جماعتی قلیل یعنی هشت نفر به آب نجات یافتند، که نمونه آن یعنی تعمید اکنون ما را نجات می‌بخشد... 

 

 

نمونه‌های مسیح در مزامیر 

کتاب مزامیر پر از آیاتی است که در سراسر عهد جدید نقل قول و منتسب به عیسی مسیح شده است. این بویژه در ارتباط با آن مزامیری صادق است که مزامیر سلطنتی نامیده شده اند، زیرا آنها برای تاجگذاری یا ازدواجهای سلطنتی نوشته شده است. در واقع آیات بسیاری از این مزمورها شامل حال مسیح می‌شود که بسیاری از افراد به راحتی همه آنها را مزامیر مسیحایی می‌نامند. گرچه مزامیر سلطنتی کلامهای نبوتی از قبیل اینکه مسایا در بیت الحم متولد خواهد شد را بطور مستقیم در خود ثبت نکرده است (میکاه ۵: ۲)، اما در عوض، آنها رویدادهای تاریخی را ذکر کرده‌اند که بطور غیر مستقیم اشاره به بسیاری از چیزها در خدمت آتی مسیح در آینده دارد. بررسی تشابهات بسیار زیاد موجود در این مزامیر با مسیح می‌تواند بسیار هیجان انگیز باشد، و مسیحیان بسیاری معتقد هستند که آنها واقعاً حامل پیشگویی‌های بسیاری در مورد مرگ و زندگی عیسی مسیح هستند. 
در واقع ما دچار اشتباه خواهیم شد اگر فکر کنیم که مزامیر سلطنتی فقط روشی از یک نظم شعری برای نبوت درباره مسایای آتی بوده است. آنها در اصل به نگارش در آورنده تاریخ پادشاهانی از خاندان داود هستند. گرچه مزمور ۴۵: ۶-۷ توسط نویسنده عبرانیان منتسب به عیسی مسیح شده است (۱: ۸-۹)، اما کل مزمور در اصل در مورد یک ازدواج سلطنتی با یک شاهزاده بیگانه در قرنها قبل از مسیح نوشته شده است. با این وجود حتی شنوندگان اولیه بطور حتم می‌دانستند که عبارت ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است اشاره به چیزی بسیار بزرگتر و ورای یک پادشاه انسانی دارد. دوباره ما می‌دانیم که مزمور ۷۲ برای یک جشن تاجگذاری، و احتمالا برای تاجگذاری سلیمان به نگارش در آمده است، اما در آنجا یک پادشاه کامل و مطلوب توصیف شده است که فقط می‌توانسته در مسایا به تحقق برسد. در واقع خاخامهای یهودی و مسیحیان اولیه معتقد بودند که مزمور ۷۲ پادشاهی را به تصویر می‌کشد که می‌تواند به عنوان نمونه مسایا در نظر گرفته شود. مزمور ۲ شامل سرود دیگری در ارتباط با تاجگذاری بود، اما پادشاه داودی که تاجگذاری می‌کند از دید نویسندگان عهد جدید به عنوان نمونه عیسی مسیح در نظر گرفته شده است (اعمال ۴: ۲۵-۲۶؛ ۱۳: ۳۳؛ عبرانیان ۱: ۵). 


اینطور نیست که همه مزمورهای مسیحایی وصف کننده نمونه‌های حاکمیت باشکوه مسایا باشند، بلکه برخی از آنها اشاره به رنج مسیح نیز دارند. مزمور ۲۲ بطور متناوب بسیار بیشتر از سایر مزامیر در عهد جدید نقل قول شده است. این مزمور بوضوح غم و اندوه داود را در زمانی توصیف می‌کند که او بوسیله دشمنان خود مورد تمسخر و حمله قرار گرفته است. اما رنج او چنان بصورت وحشتناکی به تصویر کشیده شده است که حتی خوانندگان دوران داود نیز باید فکر کرده باشند که این امر اشاره به رویدادی بسیار بزرگتر در آینده دارد. مزمور ۲۲: ۱۶-۱۸ دقیقا اتفاقی را توصیف می‌کند که برای مسیح در بالای صلیب رخ می‌دهد: جماعت اشرار مرا احاطه كرده، دستها و پایهای مرا سفته‌اند.

همة استخوانهای خود را می‌شمارم. ایشان به من چشم دوخته، می‌نگرند. رخت مرا در میان خود تقسیم كردند و بر لباس مـن قرعـه انداختنـد. هنگامی که عیسی در حال مرگ بود در واقع اولین آیه را فریاد زد، ” الهی الهی چرا مرا واگذاردی؟“ (مرقس ۱۵: ۳۴). شاگردان مسیح تشخیص دادند که رنج داود نمونه‌ای از رنج مسیح بود، و مطمئنا در زمانی که مصلوب شدن مسیح را توصیف می‌کردند مزمور ۲۲ را بیاد آورده‌اند (متی ۲۷: ۳۵، ۳۹، ۴۳؛ یوحنا ۱۹: ۲۳-۲۴، ۲۸). از اینرو اغلب مسیحیان بر این باورند که مزمور ۲۲ البته نه بطور مستقیم بلکه بطور غیر مستقیم و از طریق نمونه ها، حقیقتا پیشگویی مصلوب شدن مسیح است. 

واپسین گفتار 

مسیح با مرگ خود این نکته را کاملا روشن ساخت که بیشتر متون عهد قدیم به او اشاره دارد (لوقا ۲۴: ۲۷). برخی از چیزهایی که در مورد عیسی نوشته شده مستقیما نبوت شده است، اما اغلب آنها رویدادها یا نمونه‌های غیر مستقیم هستند. یعنی این نمونه‌ها شامل افراد، رویدادها، یا چیزهایی بودند که در زندگی و مرگ عیسی مسیح به طریقی بزرگتر یا عمیق تر تکرار شدند. با بررسی نمونه‌ها ما بهتر می‌توانیم برخی از سوالات موجود و غیر معمول در عهد قدیم را درک کنیم سوالاتی که مورد استفاده نویسندگان عهد جدید قرار گرفته است، از قبیل آیه‌ای در هوشع ۱۱: ۱ که ما در ابتدای این مقاله به آن اشاره کردیم. حالا ما می‌توانیم ببینیم که متی بر این باور بود که خروج اولیه از مصر نمونه‌ای از بازگشت عیسی از مصر در هزاران سال پس از آن بود. در واقع، ما حالا می‌دانیم که خروج بخش مهمی از نقشه فدیه خداوند بود که نویسندگان کتاب مقدّس اغلب از آن به عنوان نمونه‌ای یاد می‌کنند که در بر گیرنده برخی از نجاتهای ماورای طبیعی در دوران آتی بود. 
اشاره به تحقق مستقیم سخنان مندرج در نبوتها، می‌تواند به بینش غیر ایمانداران کمک کند تا متوجه تسلط خداوند بر تاریخ شوند. اما نمونه شناسی در اصل برای ایمانداران مفید خواهد بود. اشاره به تحقق نمونه‌ها یک ابزار شگرف برای تعلیم به آنانی است که از قبل متقاعد به تسلط خداوند بر تاریخ شده اند، آنانی که از قبل عیسی مسیح را به عنوان بزرگترین مکاشفه خداوند در جهان پذیرفته‌اند. مسیحیان در هنگام مطالعه کتاب مقدّس انتظار دارند که با آنها در مورد سختیها، مشکلات و در آزمایشات قرار گرفتن شخص خودشان سخن بگوید، حتی چنانچه این سخن بواسطه رویدادها و حکایتهای تاریخی میسر گردد. از اینرو ما نباید از اینکه رویدادهای تاریخی کتاب مقدّس سبب روشن شدن زندگی عیسی مسیح می‌شود دچار تعجب شویم، آن هم در مورد بزرگترین شخصی که تا کنون متولد شده است. خود عیسی تعلیم داد، ” ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد“ (لوقا ۲۴: ۴۴).



:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 25 مرداد 1398 | نظرات ()