وعده روزانه
۱ بعد از این وقایع، کلام خداوند در رؤیا، به ابرام رسیده، گفت: «ای ابرام مترس، من سپر تو هستم، و اجر بسیار عظیم تو. ( پیدایش فصل ۱۵)
بازتاب:
ابرام از چه چیز میترسید؟ او از این میترسید که مبادا وعدههای خداوند به اجرا درنیایند. خداوند وعده داده بود که به او زمین دهد، اما ابرام هنوز چیزی دریافت نکرده بود. خداوند به او وعده داده بود که نسل او را مانند غبار زمین بی شمار گرداند، اما ابرام هنوز پسری نداشت و زن او سارای نازا بود.
اما خداوند ابرام را در رؤیا مطمئن کرد که او سپر وی، یعنی قدرت وی، و پشتیبان وی خواهد بود. و سپس خدا گفت که خود او اجر عظیم ابرام خواهد بود. این یک زمین یا یک پسر که ابرام به عنوان ارزندهترین چیز به آن نگاه کند نبود، این خود خدا بود. داشتن خود خداوند بالاترین هدیه از هدایای او میباشد. ابرام حالا بالاترین همه پاداشها را دریافت خواهد کرد: خود خداوند را.